اگر یادتون باشه، قبلا گفته بودم که میخوام این قضیه ی نبرد تمدّنی رو به صورت عملی در جامعه تطبیق بدم.
علی الحساب رفتم یک پیش آزمون انجام دادم.
( وقتی میگم پیش آزمون، یعنی خیلی جدّی نگیرید، هنوز آزمون اصلی انجام نشده)
جامعهی مورد آزمایش: طلّاب
تعداد افراد: 46
تعداد سوالات: 27
متغیّرها:
چندتا متغیّر داشتم، برای انکه حوصله تون سر نره، اصلی ها رو میگم:
یه متغیّر مستقل اصلی داشتم به نام لذّت گرایی و یک متغیّر وابستهی اصلی داشتم به نام گرایش به خرید کالای خارجی.
فرضیه:
هرچه لذّت گرایی افزایش پیدا کند، میزان گرایش به خرید کالای خارجی بالاتر می رود.
نتیجه:
همبستگی بین این دو متغیّر، تقریبا 0.27 بود. یعنی بین این دوتا، همبستگی مثبت وجود داره و فرضیه ی من تایید میشه، امّا این همبستگی کمی ضعیفه، همبستگی قوی، بالا 0.30 محسوب میشه.(طبق گفته ی اساتید.)
البته خودم انتظار بیشتری داشتم و باز هم البته این آخر کار نیست.
این فقط یک پیش آزمون بود، الآن باید برم سوالات رو بررسی کنم و اصلاح کنم، تا برای آزمون اصلی آماده بشه.
اون موقع نتیجه ی دقیق مشخص میشه.
--------------------
حالا ربطش به نبرد تمدّنی چیه؟
چارچوب نظری من این بود که ما در حال یک نبرد تمدّنی هستیم و در این نبرد تمدّنی، عده ای از مردم، فرهنگ غرب رو پذیرفته اند و در نتیجه فرهنگ اونا غربی شده .
یکی از نتایج فرهنگ غربی هم، لذّتگرایی هستش و این لذّت گرایی، به حوزهی اقتصاد هم نفوذ کرده و داره به اونجا آسیب میزنه!
به عبارت دیگر، بخشی از اقتصاد ما، به خاطر اخلاق لذّتگرایی داره آسیب می بینه!
درباره این سایت